دیشب با خدا دعوایم شد ...... با هم قهر کردیم .....
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ......
رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد .....
صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت :
نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد ....
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/04/20 - 15:32
دیدگاه
MaeDeh

{-107-}

1392/04/20 - 15:39
mahnaz

{-180-}

1392/04/20 - 15:40